علوم ومعارف قرآن(1):اعجاز قرآن

اعجاز از ریشه عجز(ناتوانی) به معنای ناتوان ساختن می باشد. ناتوان ساختن بر دو گونه است: یکی آن که توانایی کسی قهرا از او سلب شود و او به عجز در آید. مثلا شخصی قدرت مالی یا مقامی دارد، آن مال یا مقام از او به زور گرفته شود و او به خاک مذلت بنشیند. دیگر آن که کاری انجام گیرد که دیگران از انجام و یا هم آوری با آن عاجز باشند بدون اینکه درباره آنان هیچ اقدام منفی به عمل آمده باشد. مثلا ممکن است کسی در کسب کمالات روحی و معنوی به اندازه ای پیشرفت کند که دست دیگران به او نرسد و از روی عجز دست فرو نهند. در مثل گویند: « فلان اخرس اعداء ه : فلانی زبان دشمنان خود را بند آورد». مقصود آن است که آن اندازه آراسته به کمالات گردیده و کاستی ها را از خود دور ساخته که جایی برای رخنه عیب جویان باقی نگذاشته است.

 اعجاز قرآن از نوع دوم است یعنی در بلاغت، فصاحت، استواری گفتار، رسا بودن بیان، نوآوری های فراوان در زمینه معارف و احکام و دیگر ویژگی ها، آن اندازه اوج گرفته که دور از دسترس بشریت قرار گرفته است. از این جهت قرآن را « معجزه خالده : معجزه جاوید» گویند. این حالت برای قرآن همیشگی و ثابت است چرا که این کتاب با عظمت، سند شریعت جاوید اسلام است.

 

پیشینه بحث

مساله « اعجاز قرآن» از دیر زمان مورد بحث و نظر دانشمندان شیعه و سنی بوده است. شاید اولین کسی که در این زمینه بحث کرده و مساله را به صورت کتاب در آورده است، یکی از بزرگان اهل کلام به نام « محمد بن زید واسطی» باشد که در کتاب های « الامامه» و « اعجاز القرآن فی نظمه و تالیفه» مطالبی در این مورد نگاشته است. همچنین ابو عبید قاسم بن سلام کتابی در اعجاز قرآن دارد. اما این نوشته ها اکنون در دست نیست. قدیمی ترین اثری که در این زمینه در دست است « رساله ی بیان اعجاز القرآن» نوشته ابوسلیمان حمدبن محمد بن ابراهیم خطابی بستی است. مولف مساله اعجاز قرآن را از بعد بیانی با شیوه ای جالب مطرح ساخته و در باره انتخاب واژه ها در قرآن و نکته سنجی ها متناسب و هماهنگ سخن گفته و برجستگی قرآن را در این انتخاب و چینش شگفت آور کاملا آشکار ساخته و به خوبی از عهده آن برآمده است.

در زمینه اعجاز قرآن کتاب ها و رساله های دیگری به رشته تحریر در آمده است که هر کدام به گونه ای اعجاز قرآن را روشن و صریح بیان کرده اند.

اخیرا کتاب ها و رساله های فراوانی در زمینه اعجاز قرآن نوشته شده که مشهورترین آن ها عبارتند از: « المعجزه الخالدَه» علامه سید هَبَه الدین شهرستانی، « اعجاز القرآن» استاد مصطفی صادق رافعی، « النبا العظیم» استاد عبدالله درّاز و « اعجاز قرآن» علامه طباطبایی.

معجزه یک ضرورت دفاعی

بدون شک معجزه برای پیامبران اولوالعزم یک وسیله اثباتی به شمار می رود تا سند نبوت و شاهد صدق آنان قرار گیرد و شاهدی باشد که آنان از عالم غیب پیام آورده اند. لذا معجزه ای که آنان انجام می دهند باید نشانه ای از ماورای الطبیعه باشد یعنی کاری انجام دهند که طبیعت این جهان از عهده آن عاجز باشد. اکنون این سوال پیش می آید که معجزه یک ضرورت تبلیغی است یا دفاعی؟ یعنی پیامبران دعوت خود را از همان روز نخست با معجزه آغاز می کنند یا هنگامی که با شبهه های منکرین روبه رو می شوند معجزه می آورند؟ اساسا هیچ پیامبری دعوت خود را با معجزه آغاز نمی کند ولی هنگامی که با منکری روبرو می شوند یا برای رفع شبهه معجزه می آوردند زیرا دعوت انبیا عین حق است و با فطرت آدمی هماهنگ و دمساز می باشد. قرآن نیز عین صراحت حق می باشد و عقل بشری بدون شک و تردید آن را می پذیرد. « و بالحق انزلناه و بالحق نزل : ما قرآن را که عین حقیقت است فرو فرستادیم و همین گونه فرود آمد» (اسراء – 170). « ذالک الکتاب لا ریب فیه : این کتاب جای تردیدی در آن نیست» (بقره – 20). پس مطالب قرآن به گونه ای هماهنگ با فطرت بشری می باشد که هر اندیشمندی بی درنگ آن را می پذیرد و دعوت حق را لبیک می گوید. فقط کسانی آن را نمی پذیرند که مطالب قرآن را بر خلاف مصالح موهوم خویش می بینند هر چند در دل به حق بودن آن اذعان دارند.

پس قرآن بنابر شواهد و دلایل خودش حق مطلب است و اثبات آن نیاز به معجزه ندارد زیرا کاربرد معجزه برای ارائه دعوت و اثبات حقانیت نیست بلکه وسیله ی دفاعی است که در رتبه دوم قرار دارد که به هنگام برخورد با موانع استفاده شده نه وسیله تبلیغی محض.

(برگرفته از کتاب علوم قرآنی نوشته محمد هادی معرفت)