اعجاز از ریشه عجز(ناتوانی) به معنای ناتوان ساختن می باشد. ناتوان ساختن بر دو گونه است: یکی آن که توانایی کسی قهرا از او سلب شود و او به عجز در آید. مثلا شخصی قدرت مالی یا مقامی دارد، آن مال یا مقام از او به زور گرفته شود و او به خاک مذلت بنشیند. دیگر آن که کاری انجام گیرد که دیگران از انجام و یا هم آوری با آن عاجز باشند بدون اینکه درباره آنان هیچ اقدام منفی به عمل آمده باشد. مثلا ممکن است کسی در کسب کمالات روحی و معنوی به اندازه ای پیشرفت کند که دست دیگران به او نرسد و از روی عجز دست فرو نهند. در مثل گویند: « فلان اخرس اعداء ه : فلانی زبان دشمنان خود را بند آورد». مقصود آن است که آن اندازه آراسته به کمالات گردیده و کاستی ها را از خود دور ساخته که جایی برای رخنه عیب جویان باقی نگذاشته است.
اعجاز قرآن از نوع دوم است یعنی در بلاغت، فصاحت، استواری گفتار، رسا بودن بیان، نوآوری های فراوان در زمینه معارف و احکام و دیگر ویژگی ها، آن اندازه اوج گرفته که دور از دسترس بشریت قرار گرفته است. از این جهت قرآن را « معجزه خالده : معجزه جاوید» گویند. این حالت برای قرآن همیشگی و ثابت است چرا که این کتاب با عظمت، سند شریعت جاوید اسلام است.
ادامه مطلب: علوم ومعارف قرآن(1):اعجاز قرآن