کارگاه علوم و معارف قرآن شماره 7
محکم و متشابه
خداوند در آیه 7 سوره آل عمران میفرماید: او کسی است که فرستاده است بر تو کتاب را بعضی از آن آیت های استواری است که آنها مادر کتاب هستند و بخش دیگر متشابهات پس آنان که در دلهایشان کجی هست پیروی میکنند آن چه را که متشابه است. از آن برای فتنه جویی و از پی تأویل آن در حالی که نمیدانند تأویل آن را به جز خدا و فرو رفتگان در علم. می گویند ایمان آوردهایم به آن همگی از نزد پروردگار ماست و یادآور نمیشوند جز خردمندان
مطابق این آیه کریمه بخشی از آیات قرآن متشابه میباشد که مایه شبهه و گاه دست آویزی برای فتنه جویان است.
اکنون جای این سوال است: چرا چنین شده و آیات متشابه کدامند که چنین ویژگی را دارند؟ برای پاسخ به این سوال باید بدانیم که محکم به چه آیاتی گفته میشود.
احکام در قرآن به سه معنا به کار رفته:
1.استوار بودن گفتار یا کرداری که راه خلل و شبهه در آن بسته باشد. در مقابل آن متشابه قرار دارد؛ گفتاری نارسا یا کرداری شبههانگیز
2. پایدار و ثابت بودن، در مقابل ناپایدار. احکام ثابته در شریعت را محکم میگویند، در مقابل احکام منسوخه. چنان چه در باب ناسخ و منسوخ اصطلاح «اِحکام» به کار میرود و بر آیات غیر منسوخه، محکمه گفته میشود.
3. اتقان و دقت در عمل یا گفتار، که بر اساسی متین و مستحکم استوار بوده باشد، آن را محکم یا مستحکم گویند.
محکم – در مقابل متشابه – به معنای استوار و خلل ناپذیر، از ریشه «حَکَمَ حَکـماً» گرفته شده و به معنای بازداشتن و جلوگیری از هرگونه اخلالگری و تباهی را میرساند.
تشابه نیز در قرآن به دو معنا به کار رفته:
1.همانند و یکسان بودن، چنان چه در سوره زمر آیه 23 میخوانیم: «خداوند بهترین گفتار را فروفرستاده و آن نوشتهای است {سرتاپا} یکسان و یکنواخت در نیرومندی بیان و استواری گفتار قابل تکرار در تلاوت. آنان که از پروردگارشان میهراسند اندام بدنشان از آن به لرزه میافتد». و این دلیل آن است که از نزد خدا فرستاده شده و سخن بشری نیست، اگر گفتار آدمیان بود در آن اختلاف و دگرگونی به چشم میخورد.
2. شبهه انگیز بودن، چنان چه گفتار یا کرداری – بر اثر احتمالاتی چند – شبهه برانگیز باشد و مقصود پنهان گردد. در سوره بقره آمده: «ان البقر تشابه علینا». آیه 70
گاوی که دستور ذبح آن صادر گشته اکنون برای ما – بنی اسرائیل – مایه شبهه گردیده روشن نیست که مقصود، کشتن یک گاو معمولی است یا آن که در پس این دستور، رازی نهفته که ما از آن آگاهی نداریم.
تشابه به همین معنای دوم، مورد بحث ما است.
تشابه از ریشه «شبه» اسم مصدر، به معنای مثل و همانند گرفته شده است. این همانندی مایه شبهه می گردد. زیرا حقیقت پنهان گردیده حق و باطل به هم آمیخته مایه اشتباه حق به باطل شده است. لذا یک گفتار با یک کردار حق گونه به صورت باطل جلوهگر شده است.
از این رو، تشابه علاوه بر آن که بر چهره لفظ یا عمل، پردهای از ابهام میافکند، موجب شبهه نیز میباشد. بدین ترتیب هر متشابهی هم به تفسیر نیاز دارد که رفع ابهام کند و هم به تأویل نیاز دارد تا دفع شبهه کند. لذا تأویل نوعی تفسیر است که علاوه بر رفع ابهام، دفع شبهه نیز میکند.
هر کجا تأویل باشد تفسیر نیز هست. تفسیر در مورد مبهمات است که در محکم و متشابه هر دو وجود دارد و تأویل صرفا در متشابه است که هم ابهام و هم تشابه دارد.