مفهوم شناسی تاویل

 

واژه «تأویل» از ماده «أول» به معناى بازگشت است و در باب تفعیل به معناى بازگشت دادن مى‌آید. راغب اصفهانى مى‌نویسد: «التأویل من الاول، اى: الرجوع الى الاصل...»؛ تأویل چیزى برگرداندن آن به اصل و حقیقتش مى‌باشد. مقصود این است که گاه ظاهر یک عبارت یا کارى شبهه برانگیز مى‌باشد، تأویل براى برطرف کردن شبهه‌اى است که در گفتار یا کردار پیدا شده و سبب پنهان شدن حقیقت معنى و هدف اصلى گشته، پس ضرورى است که سخن یا عمل را تأویل کنیم تا مراد اصلى گوینده یا فاعل معلوم شود.

کلمۀ «تأویل» در قرآن کریم ۱۷ بار در معانی مختلف مانند: تعبیر خواب، عاقبت و نتیجه کار و... استعمال شده است که معنای «ارجاع و بازگشت» در تمام موارد، وجود دارد. به عنوان نمونه:

  • «وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَٰلِک خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا»  با ترازوی راست بسنجید که آن بهتر است و در عاقبت نیکوتر، یعنی عذاب و معصیت ندارد. این آیه اشاره به عاقبت و نتیجه کار و بازگشت اثر آن کار به فرد دارد.
  • «وَیعَلِّمُک مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ » تو را تعبیر خواب آموزد. در این آیه شریفه تأویل برای تعبیر خواب به کار رفته که بازگشت خواب به آن است.
  • «هَلْ ینْظُرُونَ إِلاّٰ تَأْوِیلَهُ. یوْمَ یأْتِی تَأْوِیلُهُ یقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جٰاءَتْ رُسُلُ رَبِّنٰا بِالْحَقِّ...»  آیا جز عاقبت و پایان آن را انتظار مى‌کشند. روزى [- قیامت] که عاقبت و پایان آن بیاید، آنان که پیش از این، آن را فراموش کرده بودند، مى‌گویند: براستى فرستادگان پروردگارمان آمدند... . در این مورد که از آیات معاد است نیز، کلمۀ «تأویل» به معناى بازگشت و سرانجام زندگى این جهان مى‌باشد.
  • «قٰالَ هٰذٰا فِرٰاقُ بَینِی وَ بَینِک سَأُنَبِّئُک بِتَأْوِیلِ مٰا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیهِ صَبْراً»  [بندۀ خدا] گفت: این (زمان) هنگام جدایى میان من و تو است؛ بزودى، تو را از تأویل [- باطن و نهان] چیزى که توان صبر و شکیبایى بر آن را نداشتى، آگاه مى‌سازم. و در آیۀ دیگر از همین سوره آمده است: «ذٰلِک تَأْوِیلُ مٰا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیهِ صَبْراً»  (این، تأویل [- آشکار ساختن] چیزى بود که نتوانستى بر آن صبر کنى. در این دو مورد نیز، حقیقت و واقعیت قضیه و داستان «سوراخ نمودن کشتى»، «کشتن کودک» و «ساختن دیوار بدون گرفتن اجرت» به عنوان تأویل قضایاى مبهم مزبور، ذکر شده است. نیز، اسرارى که حضرت خضر علیه السّلام، در داستان مزبور، به عنوان تأویل براى حضرت موسى علیه السّلام، تشریح نموده است؛ در حقیقت باطن قضایاى ذکرشده و مآل و مرجع واقعى آنها محسوب مى‌گردد. بنابراین، استعمال کلمۀ تأویل در سوره کهف نیز، مانند سایر موارد مشابه دیگر بر طبق معناى لغوى بوده، در خصوص حقایق خارجى و حوادث عینى استعمال شده است که در حقیقت، مرجع و مآل و عاقبت همان احادیث و رؤیاها و مجهولات و تصوّرات ذهنى گوناگون مى‌باشد.