کارگاه عاوم ومعارف قرآنی 17

روح در قرآن

       روح عجیب ترین و اسرار آمیزترین پدیده های عالم هستی است و با اینکه از همه چیز به ما نزدیک تر است ما از معرفت و شناسایی آن بسیار دوریم . تلاش ها و کوشش های دانشمندان و فلاسفه برای شناخت روح هیچ زمانی متوقف نشده ست و در پرتو آن از رازهایی پرده برداشته اند، ولی هنوز چهره اسرار آمیز روح دگرگون نگردیده و سؤالات بدون جواب در این زمینه بسیار است .

      آیات قرآن نیز روی این پدیده بزرگ جهان هستی تکیه کرده و با اهمیت فراوان از آن یاد نموده است. در این راستا به نمونه هایی از آیات قرآن که درباره روح است می پردازیم :

1-   سوگند به نفس آدمی وآن کسی که آن را منظم ساخته سپس فجور و تقوا را به او الهام کرده است .[1]

2-   از تو درباره روح سئوال می کنند، بگو : روح از فرمان پروردگار من است، جز اندکی از دانش به شما داده نشده است .[2]

3-   به خاطر بیاور، هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت : من بشری را از گل خشکیده ای که از گل بدبویی گرفته شده خلق می کنم هنگامی که آن را منظم ساختم و از روح خود در او دمیدم، همگی بر او سجده کنید.[3]

4-   خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد سپس ارواح کسانی را که فرمان مرگ آن ها را صادر کرده نگه می دارد و ارواح دیگری ( که باید زنده بماند ) باز می گرداند تا سرآمد معینی، در این امر نشانه های روشن است برای کسانی که تفکر می کنند .[4]                                                                                           لغت روح:

    این واژه در اصل به معنی نفس کشیدن و دمیدن است و بعضی از ارباب لغت معتقدند که روح در اصل از ریح مشتق شده است که به معنی باد و نسیم هواست و از آن جا که روح انسان یعنی همان گوهر مستقل و مجردی که سرچشمه حیات و تفکر و اندیشه است جوهر لطیفی است که از نظر تحرک و حیات بخش بودن همچون نفس و نسیم است . این واژه در آن به کار رفته است، به علاوه پیوند روح با بدن رابطه نزدیکی با نفس کشیدن دارد لذا این کلمه در مورد روح انسان استعمال شده است .

        به هرحال موارد استعمال این واژه در قرآن مجید بسیار متنوع است گاه به معنی فرشته وحی و گاه به معنی فرشته بزرگی که از فرشتگان خاص خداست یا مخلوقی برتر از فرشتگان آمده و گاهی به نیروی معنوی الهی که مؤمنان را با آن تقویت می کند، آمده است . و زمانی نیز به معنی روح انسانی آمده که در آیات فوق به آن اشاره شده است :

 در نخستین آیه مورد بحث سوگند به روح آدمی و خالق روح خورده  است همان خداوندی که روح را آفرید و قوای روحی انسان را تنظیم کرد از حواس ظاهر گرفته که مقدمه ادراکات  تا نیروی تفکر، حافظه، تخیل، ادراک، ابتکار، اراده، تصمیم و پس از تنظیم این قوا طرق هدایت را به او آموخت با این که قوای روحی انسان بسیار متنوع و فراوان است ولی از میان آن ها قرآن روی مسئله الهام، فجور و تقوا انگشت می گذارد چرا که این مسئله در سرنوشت انسان و خوشبختی و بدبختی او تأثیر دارد .

      در دومین آیه اشاره به سؤالی می کند که از سوی جمعی از مشرکان یا اهل کتاب مطرح شده بود.آن ها خدمت پیامبر ( صلی الله علیه وآله و سلم )  رسیدند و سؤالاتی از جمله درباره روح پرسیدند و قرآن به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) دستور داد به آن ها بگو روح از فرمان پروردگار من است . این پاسخ سر بسته، اشاره ای پر معنی به اسراآمیز بودن این پدیده بزرگ عالم هستی است و برای این که کسی نگوید چرا تمام اسرار روح بازگو نشده است در پایان آیه می افزاید : جز اندکی از علم و دانش به شما داده نشده است .

     در آیه سوم دونکته جلب توجه می کند : نخست اضافه روح انسان به خداوند است می فرماید : از روح خودم که این دلیل بر نهایت عظمت و اهمیت روح انسانی است و به اصطلاح از قبیل اضافه تشریفیه است مثل بیت الله ( خانه خدا ) و شهرالله ( ماه خدا ) که اشاره به اهمیت خانه کعبه و عظمت ماه مبارک رمضان است و گرنه همه جا خانه اوست وهمه ماه ها، ماه اوست .

     و دیگر امر به سجده تمام فرشتگان در برابر آدم بعد از نفخ روح است و این دلیل دیگری است بر عظمت مقام انسان، چرا که سجده یعنی نهایت خضوع آن هم از ناحیه همه فرشتگان بهترین نشانه مقام والای آدم محسوب می شود .

     در چهارمین آیه اشاره به مسئله بقاء روح می کند با توجه به این که توفی به معنی قبض کردن و دریافت کامل است و انفس به معنی ارواح می باشد روشن می شود که در حال مرگ روح به طور کامل به فرمان خدا از بدن جدا می شود ولی به هنگام خواب این جدایی به طور ناقص صورت می گیرد . از این آیه به خوبی استفاده می شود که انسان ترکیبی از روح و جسم است و روح گوهر غیر مادی است و خواب مرحله ضعیفی از مرگ و ضعیف شدن رابطه روح و جسم است . و نیز استفاده می شود که مرگ به معنای فنا و نابودی نیست بلکه نوعی بقا و ادامه حیات است .

    بحث روح از آن گسترده تر است که بتوان تمام ابعاد آن را در این گفتار فشرده بیان کرد . این بحث را باحدیث جالبی از حضرت علی ( علیه السلام ) پایان می دهم . آن حضرت فرمودند : « روح در بدن آدمی همچون معنی در لفظ است » یکی از دانشمندان به نام صفدی می گوید : من مثالی درباره روح از این مثال زیباتر و گویاتر ندیدم، آری روح همچون معنی است و جسم همچون لفظ است .

 

منبع : کتاب پیام قرآن آیت الله مکارک شیرازی، ج2، با تخلص، ص114 تا 130

 

 

 



[1]شمس – 7 و 8

[2]اسراء - 85

[3]حجر – 28 و 29

[4]زمر - 42