کارگاه علوم ومعارف قرآنی 21

باسمه تعالی

شیطان و گمراهی انسان

1.محدودیت اضلال شیطان

اگر انسان سالک، صراط مستقیم را بشناسد و در آن حرکت کند و در حرکتش سرعت بگیرد و پس از این سرعت از دیگران پیش بیفتد پس از سرعت و سبقت می تواند امام و الگوی متقیان گردد در این مرحله از تکامل که انسان سالک صالح مخلص شد دیگر شیطان به او دسترسی ندارد زیرا صراط مستقیم راهی صعودی به سمت بالاست و شیطان از پایین به آن دسترسی ندارد. شیطان خود نیز به عجزش اعتراف کرده است(قال بعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلَصین)(ص 82 و 83)

بنابراین اندازه شیطنت شیطان در نظام هستی محدود است نفوذ شیطان مرزی دارد و بالاتر از آن یعنی در مقام شهود مخلَص جایی برای وسوسه ابلیس نیست زیرا شک و وسوسه در جایی اثر دارد که حق و باطلی در کار باشد و آنجا که حق محض است و باطلی نیست شیطان وسوسه ای ندارد و خودش نیز در آن مرحله نمی تواند راه یابد. پس مخلَصین که واصل به مقام حق و مرتبه صدق و سدادند از گزند اغوای شیطان ایمن هستند.

2. عدم تسلط شیطان بر انسان

قرآن کریم کار شیطان را تنها در وسوسه و نفوذ در شعور و آگاهی انسان می داند نه چیز دیگر، شیطان بشر را دعوت می کند و او را فریب می دهد و در برابر این کارش، انسان در درون خود به سلاح عقل و فطرت مسلح است و از پیام آوران الهی نیز مدد می گیرد. در این حال هرگز اختیار از انسان گرفته نمی شود و توانایی او از دستش نمی رود زیرا شیطان بر او تسلطی ندارد پس صحیح نیست که کسی بگوید: علت تام رفتار بد من شیطان است. در روز قیامت پس از آن که خداوند حکم صادر کرد و به حساب اعمال انسانها رسیدگی شد  و اهل فضیلت به پاداش خویش و تبهکاران به کیفر گناه خود رسیدند شیطان به بدکاران می گوید: ان الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فاخلفتکم.(ابراهیم/22)

خدا به شما وعده حق داد که اگر راه او را بپیمایید به سعادت خواهید رسید و من نیز وعده فریبکارانه ای دادم که دروغ بود و اکنون دروغ بودن گزارش و تخلف وعده من برای شما آشکار شده است آن گاه شیطان می گوید: من هیچ وقت بر شما مسلط نبودم بلکه من فقط در حد پیشنهاد شما را دعوت کردم و شما در پذیرش آن مختار بودید ولی شما دعوت مرا به جان خریدید و با اختیار خود آن را پذیرفتید پس اکنون مرا ملامت نکنیدخودتان را سرزنش کنید(سوره ابراهیم آیه 22)

یادسپاری

مراد از آیه 16 سوره ق که میفرماید: (ولقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه) این نیست که نفس انسان عاملی مستقل برای وسوسه اوست بلکه نفس بشر ابزار شیطان و عامل فریب اوست. شیطان در نفس انسان ها وسوسه می کند من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس ناس 4-5

 وسوسه نفس با وسوسه شیطان در عرض هم نیست بلکه در طول یکدیگرند و وسوسه های نفس اماره از سوی شیطان وبا تحریک او صورت می گیرد زیرا در عالم دو مبدأ و دو مأمور هم عرض برای گمراهی نیست که کارشان وسوسه کردن باشد

منبع: کتاب هدایت در قرآن، آیت الله جوادی آملی، ص 383-379