علوم ومعارف قرآن (2): پدیده وحی

بحث و گفتگو در مورد وحی به این دلیل دارای اهمیت است که پایه شناخت کلام خدا می باشد و قرآن که سخن الهی است به وسیله وحی نازل شده است. وحی همان سروش غیبی است که از جانب ملکوت اعلی به جهان ماده فرو آمده است.

ذالک مما اوحی الیک ربک من الحکمه (اسراء – 39)

پس اساسی ترین بحث در زمینه مسایل قرآنی بحث در مورد شناخت وحی، چگونگی برقراری ارتباط بین ملا اعلی و ماده ..... و این که آیا امکان برقراری ارتباط بین این دو عالم می باشد.

 

وحی در لغت

وحی در لغت به معانی مختلف آمده است از جمله: اشارت، کتابت، نوشته، رساله، پیام، سخن پوشیده، شتاب و عجله می باشد و نیز هر چه از کلام یا نوشته یا پیغام که به دیگری دور از توجه دیگران القاء شود، وحی گفته می شود.

وحی در قرآن

واژه وحی در قرآن به چهار معنا آمده است:

1-     اشاره پنهانی: که همان معنای لغوی است. چنان که در باره زکریا(ع) در قرآن می خوانیم: « او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنان گفت: به شکرانه این موهبت صبح و شام خدا را تسبیح کنید».

2-     هدایت غریزی: یعنی رهنمودهای طبیعی که خداوند در نهاد همه موجودات قرار داده است به گونه ای که هر موجودی به طور غریزی راه بقاء و تداوم حیات خود را می داند. از این هدایت طبیعی با نام وحی در قرآن یاد شده است.« پروردگایت به زنبور عسل وحی نمود که از کوه و درخت و داربستهایی که مردم می سازند، خانه هایی درست کن» (نمل – 68)

3-     الهام(سروش غیبی): گاهی انسان پیامی را دریافت می کند که منشا آن را نمی داند به خصوص در حالت اضطرار که فکر می کند راه چاره ای ندارد. ناگهان جرقه امیدی در دلش روشن می شود که راه نجات را به او نشان می دهد. این پیام ها همان سروش غیبی هستند که از عنایت الهی سرچشمه می گیرد و در قرآن با نام وحی تعبیر شده است. مثل سروش غیبی که به خاطر مادر موسی(ع) الهام شد که هرگاه احساس خطر کرد فرزندش را در داخل صندوق چوبی گذارد و در دریا رها کند.

4-     وحی رسالی: وحی به این معنا شاخصه نبوت است و در قرآن بیشتر از هفتاد بار از آن یاد شده است. « نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن» (یوسف – 3). پیامبران مردان تکامل یافته ای هستند که آمادگی دریافت وحی را برای خود فراهم کرده اند. یعنی آنان با دور کردن پیرایه های جسمانی خود را شایسته تماس با ملکوتیان کرده اند. پیامبر اسلام فرموده اند: «خداوند پیامبری برنیانگیخت مگر آن که عقل خود را به کمال رساند و خرد او از خرد تمام امتش برتر باشد» (محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، جلد 1، ص 13)