نفی غلو در روایات

رسول خدا(ص) فرمودند:  هرگز مرا بالاتر از آن چه من سزاوار آن هستم بالا نبرید زیرا پیش از آن که خدای سبحان مرا به پیامبری برگزیند به بندگی خود برگزید.

بحارالانوار،ج25،ص265

 

شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: عده ای سمت الوهیت برای شما قائل هستند ،امام(ع)  ضمن تلاوت آیه84 سوره زخرف (وهوالذی فی السماء اله وفی الارض اله) که الوهیت نظام کیهانی را منحصر در خداوند می داند،

فرمود:گوش،چشم،پوست،گوشت، خون وموی من از این گفتار بیزار است، خداوند از این ها بیزار است، این ها بر دین من ودین اجداد من نیستند، خدا ما و این ها را در روز قیامت جمع نمی کند جز این که بر این گروه خشمناک است.

بحارالانوار،ج25،ص297

 

امام رضا(ع) فرمودند: هرکس حضرت علی (ع) را از حد بندگی خدا بالاتر ببرد مصداق گروهی است که خدا برآن ها غضب کرده وگمراه هستند.

نورالثقلین،ج1،ص15

اخلاق پیامبر(ص) از دیدگاه قرآن

یکی از بهترین طرق شناخت مدعیان راستین از دروغین(ویژگی‌های اخلاقی) آنهاست این ویژگی‌ها می‌تواند به عنوان قرائن و نشانه‌های روشن برای نفی یا اثبات حقانیت مدعی مورد استفاده قرار گیرد.توجه تام رسول اکرم به قرآن کریم، سیره نورانی آن حضرت را شایسته تأسی کرده است.«لقد کان فی رسول الله اسوة حسنة»
هر سیره‌ای به هر میزان و با هر مرتبه از مراتب قرآن هماهنگی کند و به همان اندازه قرآنی است و چون رسول خدا سیره‌اش را بر حقایق قرآنی تنظیم کرده است سیره آن حضرت کاملترین سیره‌هاست لذا درباره رسول اکرم آمده است«کان خقله القرآن» اینک برای بهره‌وری افزونتر از این سیره مبارک اجمال به جمال به برخی موارد که شاهد قرآنی نیز در بردارد اشاره می‌شود.
الف) عبادت و تهجّد پیامبر اکرم(ص):
خداوند، رسول اکرم(ص) را به شب زنده‌داری امر فرمود تا از این طریق به مقام محمود دست یابد.
در سوره اسراء می‌خوانیم که:«و من الیل فتهجد به نافلة لک عسی ای یبعثک ربک مقاماً محموداً» در کیفیت نماز شب آن حضرت آمده است که:وی آب وضو و مسواک خود را از قبل مهیا می‌فرمود و مانند یک رزمنده سنگرنشین، خواب ممتد و طولانی نداشت، آن حضرت پس از خوابی کوتاه بیدار می‌شد و چهار رکعت نماز می‌خواند و سپس قدری می‌خوابید و دوباره برمی‌خواست و به همین ترتیب عمل می‌کرد.ایشان هر بار که بیدار می‌شد به آسمان نگاه می کرد و این آیات را تلاوت می‌کرد:
«ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النار»1
این گونه آیات هم انسان را به تفکر در نظام آفرینش تشویق کرده و ضمناً با بیان برخی اوصاف فرزانگان، دیگران را هم به فرزانه شدن ترغیب می‌کند و هم هدف دارای نظام خلقت را گوشزد می‌کند و هم روش نیایش در پیشگاه خداوند را برای امن از عذاب دوزخ به سالکان می‌آموزد.غرض آنکه شب زنده‌دار واقعی کسی است که عبادت عملی او با عبادت فکری وی هماهنگ باشد از این رو پیامبر گرامی که بر اساس آیه سوره اسراء شب زنده‌دار بود، بر اساس آیات سوره آل عمران، تفکر در معارف را با شب زنده‌داری توأم کرد.
ب) ساده زیستی و وارستگی از دنیا:
رسول گرامی اسلام(ص) امور زندگی خود را همانند مسایل عبادی بر اساس توجه به قرآن تنظیم می‌کرد.چنانچه در بی‌توجهی به دنیا و ساده زیستی آن حضرت از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نقل شده که مخازن عالم و کلیدهای آن به رسول اکرم(ص)ارائه شد و او را در انتخاب آنها مخیر کردند بدون اینکه از مقام آن حضرت کاسته شود. ولی آن بزرگوار در بیان انتخاب زندگی ساده برای خود و نیز عدم پذیرش آن فرمود:«الدنیا دار من لادار له و لها یجمع من لا عقل له»
این بی‌توجهی به مظاهر دنیا و بی‌رغبتی به آنها نشانه توجه تام رسول اکرم(ص) به معارف قرآن است و از جمله آیاتی که به این مطلب اشاره دارد آیه «فلاتعجبک أموالهم و لا اولادهم» دارایی‌ها و فرزندان کفار و متکاثران دنیا تو را به شگفت در نیاورد زیرا خدای سبحان عده‌ای را با مال و فرزند که فتنه‌اند عذاب می‌کند.و همچنین آیه «انما اموالکم و اولادکم فتنه» کسانی که در جمع مال و پیدایش و پرورش اولاد حدود الهی را رعایت نکنند گرفتار فتنه‌اند.از این رو خداوند سبحان به شیطان دستور می‌دهد که با آنها در مال و اولادشان شریک باشد «و شارکهم فی الأموال و الأولاد»
«و لا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجاً منهم زهرة الحیوة الدنیا لنفتنهم فیه» ای پیامبر چشمانت به سوی متمکنان گشوده نشود زیرا زرق و برق دنیا در حد شکوفه است و برای کسی میوه نخواهد شد دنیا مانند منطقه سردسیری است که شکوفه‌اش به بار نمی‌نشیند و از این رو اگر کسی به متاعی یا مقامی نایل شود ناچار است بر اثر علل طبیعی مانند مریضی و کهنسالی و مرگ و یا علل سیاسی و اجتماعی آن را به دیگری بسپارد و با ساده زیستی راه مستقیم به آسانی طی خواهد شد.از این رو رسول اکرم(ص) فرمود:«نجی المخفون» سبکباران بهتر به مقصد می‌رسند و اهل نجات‌اند.
ج) شعارها و اذکار در میدان نبرد
شعار مسلمانان در میدان جنگ به دستور رسول اکرم(ص) تنظیم می‌شد از این رو دارای مضامینی بلند و هدفدار و آموزنده بود. همان طور که شعار مسلمانان به هنگام نماز، اذان و اقامه است که کلمات آموزنده دارد برخلاف ناقوس ترسایان که زنگی بیش نیست ـ شعار رزمندگان در بعضی از میدان‌های نبرد «حم لاینصرون» بود که این گونه شعارها، دل‌های رزمندگان را به قرآن متوجه می‌کرد.
امیر مؤمنان درباره توجه پیامبر گرامی به قرآن استفاده از آن در هنگام نبرد می‌فرماید:در جنگ بدر که اولین درگیری نظامی مسلمانان با مشرکان بود رسول خدا را در سجده دیدم که جمله نورانی «یا حی و یا قیوم» را تکرار می‌کرد و برای نزول نصرت غیبی و امداد الهی آن قدر ذکر مزبور را بازگو کرد تا جنگ پیروز شد.ذکر شریف «یا حی یا قیوم» از اسمای حسنایی است که از قرآن استفاده می‌شود و در آیة الکرسی و مانند آن به صورت «هو الحی القیوم» آمده است.
د) اهتمام به قرآن
رسول اکرم چون به امتش علاقمند بود تلاش می‌کرد تا آنها را به کمال انسانی برساند و چون برجسته‌ترین کمال‌ها در پرتو درک معارف قرآن و عمل به احکام آن به دست می‌آید.سعی می کرد تا مردم با قرآن مأنوس باشند و آن را خوب بفهمند و به فهمیده‌های خود کاملاً عمل کنند از این رو می‌فرمود گروهی که به قرآن بی‌احترامی کرده و آن را پشت سر انداختند نه تنها از مزایای شفاعت آن محروم شدند بلکه از گزند شکایت او مصون نبوده و این عمل آنان را به جهنم می‌رساند.
قرآن در هر جا باشد یا سائق است (سوق دهنده) یا قائد (رهبری کننده). اگر عده‌ای قرآن را امام و پیشوای خود قرار دادند و خویش را امت آن دانستند، آنان را به بهشت می‌رساند ولی اگر آن را پشت سر گذاشتند خود را رهبر و امام قرآن قرار دادند و آنرا طبق هوای خود تفسیر کردند قرآن از پشت سر آنها را به جهنم سوق می‌دهد.
دعوت به پیروی از قرآن سیره رسول خدا بود «وحی الی هذا القرآن لأنذرکم به و من بلغ» چنانکه حتی نزدیک رحلت آنگاه که به دختر گرامی‌اش حضرت فاطمه می‌فرمود:فرزندم بعد از مرگ من چهره خود را مخدوش نکن و گریبان چاک نزن گر چه قلب انسان در غم و فراق عزیزش می سوزد و اشک او جاری می‌گردد لیکن باید صابر و شکور بود.رسول خدا برای اینکه وصیت خود را قرآنی کند این آیه را تلاوت کرد و «و لا یعصیک فی معروف» خداوند در این آیه به پیامبرش می‌فرماید:زنان با ایمان تو را معصیت نمی‌کنند، پس آن زنی که در مرگ عزیزش چهره می‌خراشد و پیراهن می‌درد معصیت پیامبر کرده است.غرض آنکه رسول اکرم(ص) در این وصیت کوتاه به آیه قرآن اشاره و استدلال فرمودند و این حاکی از اهتمام و انس آن حضرت با کلام الله کریم است.
و) نرمخویی پیامبر اعظم(ص)
پیامبر اکرم پیامبری نرم خوی و خوش برخورد با مردم بود خداوند او را به عنوان پیامبری نرمخو و مهربان توصیف کرده است و ساحت او را از تندی و خشونت و بد اخلاقی مبرا دانسته است و این نرمخویی را به عنوان رحمتی از خداوند برای او قرار داده است پروردگار متعال می‌فرماید:
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی اللّه ان اللّه یحب المتوکلین؛به برکت رحمت الهی در برابر آنان مردم نرم و مهربان شدی واگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می‌شدند پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها با آنان مشورت کن اما هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش) بر خدا توکل کن، زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد».
امام حسین به نقل از پدرش، پیامبر را چنین توصیف می‌کند:او همیشه خندان بود و اخلاق نرمی داشت و تندخو نبود،فحش و ناسزا از او سر نمی‌زد،از کسی عیب نمی‌گرفت،کسی را بی مورد مدح نمی‌کرد و نسبت به چیزی که مورد علاقه‌اش نبود با اغماض برخورد می‌کرد.
در سنن النبی به نقل از مکارم الاخلاق طبرسی نقل شده است:که آن حضرت هرگز از کسی انتقام نگرفت بلکه کسانی که را به وی بدی کرده بودند مورد عفو قرار می‌داد او پیامبر دلسوزی برای مسلمانان بود.
«لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین روف رحیم»
به یقین رسول از خود شما به سویتان آمد که رنج‌های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤف و مهربان است.
تعریف بالاتر از این نسبت به بنده‌ای توسط خدا متصور نیست.هر آنچه از زیبایی اخلاق متصور است،خداوند در یک عبارت بسیار کوتاه برای پیامبر اعظم آورده است و او را به عنوان صاحب خوی و خصلت و صفت و صاحب اخلاقی بزرگ ستایش کرده است.«و انک لعلی خلق عظیم؛به درستی که تو ای پیامبر صاحب خلق و خویی بزرگ هستی».
خداوند متعال در جای دیگری از قرآن پیامبر را به عنوان رحمت یاد می‌کند «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین» هدف از ارسال آن حضرت رساندن پیام رحمت خداوند متعال است و آمده است تا با خودش آب رحمت را جاری سازد و عالم را از آب رحمت مشروب سازد و وجودش چشمه زلال رحمت خداوند برای همه عالمیان است.آخرین پیامبری است که بشر را به عالم فرشتگان و عالم ملکوت پیوند داده است کلاس او آخرین کلاس گسترش رحمت و نعمت خداوند است برای بندگان.
1. سوره آل عمران، آیه 191 ـ 190.

 

عظمت نام حضرت محمد(ص)

عظمت نام محمد (ص)

جلوه نام محمد(ص) برای امام صادق(ع) به گونه ای بود که هر گاه نام مبارک حضرت محمد(ص) به میان می آمد، عظمت و کمال رسول خدا(ص) چنان در وی تاثیر می گذاشت، که رنگ چهره اش گاهی سبز وگاهی زرد می شد، به طوری که آن حضرت در آن حال، برای دوستان نیزنا آشنا می نمود. (9)

امام صادق(ع) گاهی بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) می فرمود: جانم به فدایش. اباهارون می گوید: روزی به حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزی است که تو را ندیده ام.

عرض کردم: خداوند متعال به من پسری عطا فرمود. آن حضرت فرمود:

خدا او را برای تو مبارک گرداند چه نامی برای او انتخاب کرده ای؟ گفتم: او را محمد نامیده ام.

امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید (به احترام آن حضرت) صورت مبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونه های مبارکش به زمین بخورد.

آن حضرت زیرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم،فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فدای رسول خدا(ص)باد! او رادشنام مده! کتک نزن! بدی به او نرسان! بدان! در روی زمین خانه ای نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر این که آن خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود.